loading...
مطالب
بازدید : 147 دوشنبه 02 تیر 1399 نظرات (0)

زمانی که بیماران این تله‌ی زندگی را می‌شناسند اغلب دچار همین احساس‌ها می‌شوند. به‌تدریج احساس‌های مبهم آنها درباره‌ی نگرانی‌هایشان روشن‌تر خواهد شد.

سوزان خیلی زود متوجه شد که انگار مدار زندگی فعلی او بر گرد رهاشدگی می‌چرخد و رهاشدگی بر زندگی‌اش سایه انداخته است. او یازده سال درگیر رابطه‌ای بود که حال و هوای رهاشدگی داشت.

علاوه بر این، سوزان از طریق تمرین تصویر سازی ذهنی نیز متوجه‌ی تله‌ی زندگی رهاشدگی شد. از او خواستیم که چشم‌هایش را ببندد و اجازه بدهد تصویری به ذهنش خطور کند که درون‌مایه‌ی رهاشدگی دارد.

سوزان: خودم را در این تصویر کنار کاناپه می‌بینم. سعی می‌کنم توجه مادرم را به خودم جلب کنم، اما انگار نه انگار، او مست و پاتیل افتاده است. نمی‌توانم توجهش را به خودم جلب کنم.

سوزان از زمانی که حافظه‌اش یاری می‌کرد مادرش را مست دیده بود. زمانی که هفت سال داشت پدرش با خانم دیگری سر و سری پیدا کرد و خانواده را به هوای عشرت‌طلبی ترک کرد. اگرچه پدرش در اوایل جدا شدن به آنها سر می‌زد، اما زمانی که همسر جدیدش بچه‌دار شد به‌تدریج از خانواده اولش فاصله گرفت. پدر سوزان در شرایطی بچه‌ها را تنها گذاشت که مادر سوزان به هیچ عنوان توانایی مراقبت و نگهداری از بچه‌ها را نداشت.

سوزان از سوی هر دو والدش رها شده بود. مادرش چون میگسار بود سوزان را به حال خود رها کرده بود و پدرش نیز عملاً دست آنها را توی پوست گردو گذاشته بود. رهاشدگی، واقعیّت اصلی و محوری دوران کودکی سوزان بود.

سوزان به‌تدریج متوجه شد که پای تله‌ی زندگی رهاشدگی به زندگی فعلی‌اش نیز کشیده شده است. تله‌ی زندگی رهاشدگی فعّالانه تجارب فعلی زندگی سوزان را سازمان‌دهی و هدایت می‌کرد. تله‌ی زندگی، دشمن شما است. قصد داریم دشمن شما را بشناسیم.

۲. درک ریشه‌های تحوّلی تله‌ی زندگی. (احساس کردن کودک درون زخم‌خورده)

دومین مرحله، احساس کردن تله‌ی زندگی شماست. طرحواره درمانگر در تجارب بالینی خودمان به این نتیجه رسیده‌ایم که تغییر بدون زنده کردن درد عمیق درون، کاری سخت است. همه‌ی ما راهکارهایی را برای متوقف‌سازی این درد بلدیم. از بد حادثه، زمانی که جلوی این درد را می‌گیریم، نمی‌توانیم تله‌های زندگی را کامل درک کنیم.

برای حس کردن تله‌های زندگی بایستی دوران کودکی‌تان را به خاطر بیاورید. از شما می‌خواهم چشم‌های خود را ببندید و اجازه بدهید تصاویر به ذهن‌تان بیایند. اصلاً عجله نکنید. اگر اجازه بدهید به‌تدریج تصاویر در ذهن شما نقش می‌بندند. سعی کنید تصاویر واضح‌تر باشند و مربوط به سنین اولیه دوران کودکی‌تان. چند بار این تمرین را انجام بدهید به تدریج خاطرات دردناک دوران کودکی‌تان را تجسم خواهید کرد. با این کار، درد یا هیجان‌های مربوط به تله‌ی زندگی‌تان را احساس خواهید کرد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 127
  • بازدید سال : 902
  • بازدید کلی : 2,265