دو تا از تلههای مربوط به نیاز عزت نفس عبارتند از: نقص / شرم و شکست. این دو تله مطابق با احساس بیارزشی در حوزهی شخصی و طرحواره درمانگر قلمرو کاری هستند. تلهی زندگی شکست همان احساس بیکفایتی در حوزهی پیشرفت و کار است. فردی که در دام این تله افتاده باشد، احساس میکند همسالانش از وی موفقتر، باهوشتر و بااستعدادتر هستند.
تلهی زندگی نقص / شرم این احساس را در شما دامن میزند که ذاتاً مشکلدار و پر از عیب و ایراد هستید و اگر کسی واقعاً شما را بشناسد، کمتر دوستتان خواهد داشت. تلهی زندگی نقص / شرم اغلب با تلههای دیگر همراه میشود. از چهار بیماری که در فصل اول به آن اشاره کردیم، دو نفرشان – دانیل و دیوید – علاوه بر تلههای زندگی اصلی در دام تلهی زندگی نقص / شرم نیز افتاده بودند.
کودکانی که تجربهی بدرفتاری و سوءاستفاده شدگی را پشت سر گذاشته باشند، همیشه خودشان را سرزنش میکنند. این کودکان حس میکنند حقشان است که با آنها بدرفتاری شود و افرادی بیارزش، ناپاک و نالایق هستند.
دیوید که روابط عاطفی ناپایداری داشت از درون احساس نقص / شرم میکرد. او با برتریطلبی، فخرفروشی و تکبر سعی میکرد که سرپوشی بر این احساس بیارزشی بگذارد. دانیل که فردی مردمدار بود نیز از این مسأله رنج میبرد. بخشی از نادیدهانگاری نیازهایش به این احساس برمیگشت که خودش را آدم بیارزشی میدانست.